آخرین به‌روزرسانی:

Square One

American: ˈskwerwʌn British: skweəwʌn

معنی

آغازگاه، محل شروع (کار و غیره)، خانه‌ی اول، خان اول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد square one

  1. noun starting point
    Synonyms:
    beginning new beginning outset fresh start clean slate

Idioms

back to (or at) square one

از اول، از خان اول، دوباره از سر

ارجاع به لغت square one

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «square one» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/square one

لغات نزدیک square one

پیشنهاد بهبود معانی